اخلاق پزشكي در ايران باستان:
گفتني است طب و اخلاق پزشكي در بين ايرانيان از قدمتي طولاني برخوردار است. از قدیمیترین روزگاران امر طبابت در ايران با دیانت توأم بوده است، طب باستاني ايران با آيين زرتشت و تعليمات اوستا پيوند جداییناپذیر داشته است. (لاريجاني، 1382 هـ. ش. ص 116)
در رابطه بااخلاق پزشكي و حقوق بيمار، در ايران باستان و آيين زرتشت توصیههایی شده است؛ مانند به همان اندازه كه افكار سوء و مسموم زیانبخش است، افكار نيك و پاك، سودبخش و آرامکننده هستند. بنا بر اصول اعتقادي زرتشت، رعايت پندار نیکوکردار نيك در حيطه درمان هم سفارش شده است و رئيس پزشكان، فن طبابت را تحت مراقبت و كنترل داشته و در كمك به بينوايان نيز امر میداده است. (مجموعه مقالات، 1373 هـ. ش. صص 6 ـ 7) مسئله حقوق بيمار در پزشكي ايران باستان موردتوجه خاص بوده و طبيب مجبور بوده كه براي درمان بيمار، پيگيري لازم را انجام دهد. دربارهی وظايف طبيب درمانکننده آمده است كه وي ناگزير بوده از حال بيمار كاملاً بازجويي كند و تشخيص دقيق بيماري را بدهد و تشخيص را بر درمان مقدم دارد. طبيب بايد بر بالين بيمار حضور يافته و ساعاتي چند كه بر بالين وي است، معاينه كامل از وي كند. اگر بيماري بعدازظهر به فردي عارض شده بود، طبيب بايد قبل از شامگاهان نزد وي برود و اگر عصر بر بالين بيمار طلبيده میشد، همان شب به درمان او اقدام كند؛ اما اگر بيمار شامگاهان احتياج به طبيب داشت، چنين به نظر میرسد ديگر پزشك نبايد تا صبح فردا ملازمت بيمار را داشته باشد. در وظايف پزشك آمده است كه اينان در برابر زحماتي كه روي زمين متحمل میشوند، در آسمان به آنان پاداش داده میشود. در ونديداد آمده است كه جميع كائنات از پيشگيري اشاعه بيماري كه توسط پزشك انجام میگیرد، شادي میکنند. (نجمآبادی، 1371 هـ. ش. ج 1، صص 260 ـ 261)
پزشكان پس از فراگرفتن دانش و فن پزشكي تقريباً مجبور بودهاند كه در شهر و ديار خود نمانند و پيشه خود را بهصورت سيار دردهات و شهرهاي ديگر برحسب نياز مردم عرضه كنند. ازاینرو، در اوستا هميشه از پزشكان بهعنوان «روحاني سيار» سخن به ميان آمده است و اين بعد در اسلام نيز رواج داشته است. مسلماً چنين روشي در روزگاري كه تعداد پزشك نسبت به جمعيت، كم بوده، بهترين نوع استفاده از پيشه پزشكي و پزشك بوده است. (نفيسي، بيتا، ص 180)
درزمانی كه بسياري از جوامع پيشرفته براي حمایتهای مالي و اجتماعي از زنان باردار، نوزادان، كودكان خردسال، افراد ناتوان و... تلاش میکنند، در ايران استان نيز قوانين حمايتي ازاینگونه افراد وضعشده بود. چنانكه در كتاب «از زبان داريوش» چنين آمده است:
«زنها با به دنيا آوردن كودكي براي مدتي از كار در بيرون معاف میشدند... مرخصي بارداري ظاهراً 5 ماه بوده است. پسازاین مدت زنها اين امكان را داشتهاند كه كار روزانه را كوتاه كنند تا قادر به برآوردن وظايف خانهداری خود نيز باشند. البته كار نیمهوقت حقوق كمتري داشت.» (كخ، 1387، صص 270 ـ 271)
لوحهای ديواني تخت جمشيد حاكي از اين است كه در نظام حكومتي داريوش، حتي كودكان خردسال از پوشش خدمات حمايتي اجتماعي بهره میگرفتند. (همان، ص 346)
گفتني است در مقررات ايران باستان و آموزههای ديني زرتشت، سقطجنین گناه محسوب میشد و عقوبت كيفري به همراه داشت. استفاده از زهر نيز در جامعه پزشكي ايران منفور بوده است.
زرتشتيان نسبت به اعمال خلاف اخلاقي چون سقطجنین، بارداري غیر مشروع و خطاهاي پزشكي، تعصب و حساسيت خاصي داشتند. (لاريجاني، 1382 هـ. ش. ص 116 (از شرايط طبيب در دفاع از حقوق بيمار اين بود كه اولاً کتابهای فراواني مطالعه كرده و در فن خود تجربه كافي داشته باشد، ثانياً با صبر و حوصله به سخنان بيمار گوش فرا دهد و بيمار را باوجدانی بيدار معالجه كند و ثالثاً از خدا بترسد.
الگوي اخلاق حرفهای و پیشهوری در پهنه تمدن ايراني، از قديم تا چند دهه پيش، همان است كه در مينوي خرد آمده: «وظيفه مزدوران اين است كه آن كاري را كه ندانند، دست بدان نبرند و آنچه دانند، خوب و با دقت انجام دهند و مزد عادلانه خواهند.» (تفضلي، 1385 هـ. ش. پرسش 31، ص 49)
منبع: مقاله دورنمايي از اخلاق پزشكي و رعايت حقوق بيمار در برخي متون طب سنتي ايران و اسلام
گردآورنده: فرزانه غفاري، پژوهشگر، عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي، دانشكده طب سنتي و عصر اسلامی