موسسه سنین CNIN Institute

جايگاه اخلاق پزشكي در متون طب سنتي ايران و اسلام:

 

در متون ايراني اسلامي مشهود است كه دوران تمدن اسلامي نقش بسيار مهمي در رشد اخلاق حرفه‌ای داشته است. کتاب‌هایی كه در آداب حرَف و مشاغل همچون آداب تعليم و تربيت، آداب قضا و آیین‌های اخلاقي دیوان‌ها در آن دوران نگارش یافته‌اند، حكايت از اهميت راهبردي اخلاق در هدايت مشاغل و حرف دارد.

در كليه متون معتبر پزشكيِ برجای‌ مانده از آن دوران، فصولي درباره اخلاق پزشكي و ویژگی‌های طبيب در رابطه با بيمار به چشم می‌خورد كه به‌نوعی صبغه‌ای حقوقي نيز دارد.

دانش و حرفه پزشكي در متون كهن ايران و اسلام همواره به‌عنوان دانش و حرفه‌ای مقدس به شمار آمده و رعايت اصول اخلاقي و حرفه‌ای در امر طبابت به‌عنوان مهم‌ترین ويژگي براي پزشكان مورد توصيه و توجه جدي قرارگرفته است. بر اين اساس، در منابع و متون اسلامي و ايراني، ویژگی‌هایی مانند ياد خدا، توكل، رازداري، خوش‌خلقی، اميدبخشي، ارتباط و رفتار مناسب با بيمار و اعتقادات نيكو به‌عنوان فرهنگ اخلاق طبابت و پزشكي مطرح بوده است. بنابراين، می‌توان با حفظ و تكريم ارزش‌ها و فرهنگ كهن ايراني اسلامي و توسعه و ترويج آن‌ها، گامي مثبت در جهت تقويت اصول حقوق بيمار و ساماندهي اخلاق پزشكي در حوزه سلامت و بهداشت برداشت. بايد افزود از آغاز دوران تمدن اسلامي، زبان عربي به مدت چند قرن به‌عنوان يكي از مهم‌ترین زبان‌های علمي جهان شناخته می‌شد. البته اين بدان معنا نيست كه تمامي کتاب‌های نوشته‌شده به زبان عربي در دوران موردبحث منتسب به فرهنگ عربي اسلامي است بلكه در اين راستا نبايد نقش دانشمندان ايراني را كه اغلب آثار خود را به زبان عربي می‌نوشتند فراموش كرد.

در آثار مكتوب كهن ايران و اسلام می‌توان درزمینهٔ اخلاق پزشكي و وظايف و مسئوليت اخلاقي پزشكان مطالب گوناگون يافت.

اينك به برخي از آثار مكتوب كهن ايراني و اسلامي اشاره می‌شود كه در آن‌ها رعايت حقوق بيماران با نگرشي اخلاق­مدارانه توصیه‌ شده است:

 

کلیله‌ و دمنه:

کلیله‌ ودمنه در زمان ساسانيان به‌وسیله برزويه طبيب، وزير انوشيروان ساساني، از هندي به فارسي ميانه ترجمه شد. در باب نخست آن، برخي از صفات طبيب خوب، شمرده می‌شود. از نكات برجسته در اين متن توصیه‌ها و پیام‌های اخلاقي با محوريت توجه و اهميت به بيمار است. ازجمله اينكه: «فاضل‌ترین اطباء آن است كه بر علاج از جهت ثواب آخرت مواظبت نمايد كه به ملازمت آن سيرت، نصيب دنيا هر چه کامل‌تر بيابد و رستگاري عقبي مدخّر گردد... در جمله براي اين كار اقبال تمام كردم و هرکجا بيماري نشان يافتم كه در وي اميد صحت بود، معالجه او بر وجه حسبت (براي خدا و بی‌طمع اجر و مزد) نمودم... با خود گفتم اي نفس ميان منافع و مضار خويش فرق نمی‌توانی كردن و اگر در عاقبت كارها و هجرت سوي گور، فكرتي شافي واجب داري حرص و شره اين عالم فاني بر تو به سر آيد... چون بر اين سياقت در مخاصمه نفس مبالغت نمودم به راه راست بازآمد و به رغبتي صادق و حسبتي بی‌ریا روي به علاج بيماران آوردم و روزگار دراز در آن مستغرق گردانيدم.» (قريب، بيتا، صص 37 ـ 40)

 

 فردوس الحكمه:

علي بن ربن طبري (164 ـ 247 هـ. ق.) كه از اطباي نامدار مسلمان و بنا به روايت ابن أبي أصيبعه (در: 668 هـ. ق.) استاد رازي بوده، در كتابش بانام «فردوس الحكمه» برخي افكار فلسفي و مقولات اخلاقي در طب را طرح كرده است. ابن ربن طبري در بخشي از مقدمه خود به اهميت تأليف اين كتاب از چند منظر پرداخته است؛ نخست اينكه فارغ‌التحصیلان پزشكي و فلسفي آنچه را كه نياز دارند، در اين كتاب می‌یابند. چنانكه فعل طبايع را در عالم صغير و در عالم كبير می‌یابند. به‌علاوه، به اهميت علم پزشكي به دليل اهميت موضوع آن‌که همان انسان است، اشاره نموده و توصیه‌هایی به پزشكان در جهت حفظ جان بيمار و پرهيز از اشتباهات ارائه كرده است:

«من ظفر بهذا الکتاب و تنحره و تدبره وجد فیه جلّ مایحتاج إلیه المتخرج فيعلم الطب و الفلسفة و فعل الطبائع في هذا  العالم الصغیر و في العالم الکبیر ایضا»

و به نقل از ارسطو طاليس می‌گوید: «ان بعض العلم اشرف من بعض کالعلم بالطب، لان موضوع الطب اکرم الموضوعات یعنی بموضوعه اجسام الناس...و لذلک قالوا لاینبغی للطبیب ان یولع بسقي الادویة و و لایعجل بالقضایا الا بعد التثبیتوالرویة و لایغتر بالتجربة». (طبري، بيتا، صص 4 ـ 5)

ابن أبي أصيبعه بيتا، ص 414 (پس از اشاره به شخصيت والاي ابن رین طبري، جمله‌ای بسيار زيبا از او در دفاع از حقوق بيمار و سرزنش پزشك جاهل نقل می‌کند كه اهميت دادن جان بيمار و سلامتي او را نزد حكيمان پيشين نشان می‌دهد:

و کان بموضع من الادب و هو معلم الرازی في صناعة الطب و من کلامه:

«الطبیب الجاهل مستحث الموت.» (ترجمه: او برخوردار از ادب و معلم رازي در حرفه پزشكي بود و از سخنان او اين بود: پزشك نادان و بدون علم و تخصص، برانگيزاننده مرگ بيمار است).

 

الطب الروحاني:

ابوبكر محمد بن زكرياي رازي (251 ـ 313 هـ. ق.) كه از مفاخر بزرگ ايران اسلامي است، بشدت به مباني اخلاق پزشكي پايبند بوده و آثاري در زمينه مراعات اصول اخلاق پزشكي از او به‌جای مانده است.

كتاب «طب روحاني» رازي در باب اخلاق و با رويكرد فلسفي نگاشته شده است. در ميان دانشمندان فن پزشكي اين سنت ديرين كه طبيب فاضل بايد فيلسوف هم باشد مورداحترام بوده است. رازي در زمان خود نمونه كامل يك حكيم و جامع طب و فلسفه بود. اهتمام اطباء به فلسفه ازآن‌جهت بود كه پيشينيان، فلسفه را به دو قسم نظري و عملي تقسيم می‌کردند و اخلاق را يكي از شعب فلسفه عملي به شمار می‌آوردند.

رازي فصول كتاب طب روحاني را به فضيلت و ستايش عقل، سركوبي هواي نفس، ذكر عوارض رديئه و پرهيز از عيوب نفساني همچون عجب، تكبر، حسد، بخل، غضب و... اختصاص داده است. وي در اغلب کتاب‌هایش ازجمله «الحاوی سر»، «محنة الطبیب» و «خواص التلامیذ» به اخلاق پزشكي ّ في الطب»،  الطب اشاره‌کرده و به آيين و سنت پزشكي احترام گذاشته است.

رازي به بيماران خود به‌ ویژه فقرا تفقد می‌نموده، از حالشان جويا بوده و به عيادتشان می‌رفته و مقرری‌هایی براي آن‌ها در نظر می‌گرفته است. (ابن النديم، 1366 هـ. ش. ص 531(

ادوارد فارير در كتاب خود «نوابغ علماء الكيمياء» در رابطه با حمايت رازي از بيماران تهيدست و سرزنش برخي پزشكان آزمند كه جان و سلامت بيمار را به علت عدم استطاعت مالي او به خطر می‌اندازند، چنين می‌گوید: رازي در شيمي به نبوغ رسيد و در چهل‌ سالگی پزشك شد تا به وضع تهيدستان توجه نموده و با آزمندي پزشكان و سوءاستفاده آنان مبارزه كند. (نقل از: علي عبداالله الدفاع، 1386 هـ. ش. ص 115(

ابن أبي أصيبعه بيتا، ص 416 درباره استعداد درخشان رازي، مهرباني و عشق او نسبت به بيماران، تلاش بی‌وقفه او براي درمان بيماران و روحيه تحقيق و بررسي او درباره پیچیدگی‌های و ناشناخته‌های پزشكي چنين آورده است:

«و کان الرازي ذکیا فطن رؤوفا بالمرضی، مجتهداً في علاجهم و في برئهم بکل وجه یقدر علیه، مواظبا للنظر في غوامض صناعة الطب و الکشف عن حقائقها و اسرارها.»

اينك به برخي دیدگاه‌های رازي در رابطه بااهمیت توجه پزشك به بيمار و حفظ سلامتي او اشاره می‌شود: (همان، ص420(

  • حقيقت در طب، غايتي درك نشدني است و درمان فقط به دستور نوشته‌های کتاب‌ها و بدون توجه به تجربه عملي پزشك، خطرناك است.
  • اگر پزشك به امور طبیعیِ و فلسفي و قوانين منطقي توجه نكند و به لذت‌ها و اميال دنيوي روي آورد، بايد علم و دانش پزشكي او زير سؤال برود.
  • شايسته است كه پزشك همواره به بيمار نويد سلامتي بدهد و او را اميدوار سازد، ولو اينكه به آن يقين نداشته باشد؛ زيرا جسم آدمي تابع شرايط روحي اوست.
  • پزشكان عوام و تقليدگر و پزشكان تازه‌کار و بی‌تجربه و پزشكاني كه دقت و توجه كم، ولي خواسته‌های زياد نفساني دارند، كشنده قطعي بيماران هستند.
  • شايسته است كه حال پزشك معتدل باشد؛ نه به‌طور كامل به دنيا روي بياورد و نه كاملاً از آخرت روي برگرداند. او بايد ميان راغب بودن به دنيا و تارك بودن آن باشد.
  • اگر پزشك حكيم بتواند بيمار را با تغذيه و بدون استفاده از دارو درمان نمايد، گام بلندي در سعادت و خوشبختي بيمار برداشته است.

 

أدب الطبيب:

رهاوي از پزشكان قرن سوم هجري است كه می‌کوشد با نگاهي ويژه به آيين و فرهنگ پزشكي، از زاویه‌ای «اخلاق مدار» به اين دانش ارجمند بنگرد و خواستاران و علاقه‌مندان آن را به جزئيات وظايف باريك و درعین‌حال بسيار اساسي اين رشته از دانش‌های بشري ملتفت سازد. رهاوي ازآنجاکه به خالق متعال مؤمن است و آدمي را مخلوق أكمل وا تم كارگاه خلقت می‌داند، تمام انديشه و هم‌وغم خود را به صلاح و اصلاح اين اشرف كائنات معطوف داشته و بزرگ‌ترین رسالت پزشكي و پزشكان را به حفظ صحت و درمان بیماری‌های او منحصر كرده است.

از ديدگاه وي، علم پزشكي بزرگ‌ترین موهبتي است كه خداوند آن را به افراد خاصي از نوع بشر ارزاني كرده و آنان كه از اين موهبت الهي برخوردار شده‌اند، بايد به بهترين وجه در پاسداشت و نكوداشت آن، اهتمام ویژه‌ای از خود نشان دهند. به همين دليل وي از ريزترين مسائلي كه به پزشك مربوط می‌شود، نظير رسيدگي به وضع ظاهر و جامه و مسكن تا کلان‌ترین آن‌که به حفظ سلامت مردم و اجتماع می‌انجامد ـ و درواقع غايت اين علم است ـ به پزشكان هشدار می‌دهد و پيوسته مسئوليت و جايگاه عظيم آنان را متذكر می‌شود. رهاوي (1992 م. ص 16) در دفاع از حقوق بيمار مطالب مفصلي آورده و دراین‌باره چنين می‌گوید:

«و جمله من الأفعال و الوصايا و التدابير التي ينبغي له أن يتقدم بها إلي المريض و خدمه و من يتولي مصالحه.» (ترجمه: آنگاه به بيان كارها و رهنمودها و تدابيري پرداختم كه طبيب بايد در حق بيمار و پرستاران و هر كسي كه متولي مصالح بيمار است، به‌جای آورد.)

 

کامل الصناعة الطبیة:

علي بن عباس مجوسي اهوازي (318 ـ 384 هـ .ق.) در اين كتاب بابي را به اخلاق پزشكي اختصاص داده است. وي در اين باب، اعتقادات خود و توصیه‌های ساير استادان را به‌عنوان پندنامه آورده است. اهوازي در اين پندنامه توصیه‌های اخلاقي حكيماني مانند بقراط را ذكر كرده است.

برخي از نكات مهم اين پندنامه در رابطه با رعايت حقوق بيمار و برخي مسائل اخلاقي، انساني و ديني عبارتند از: (1387هـ.ش. ج 1، ص 20(

(ترجمه: در باب توصیه‌های بقراط و ديگر اطبا و دانشمندان قديم: ... و سفارش نمود كه پزشك در درمان بيماران و تدبير نيكوي ايشان با غذاها و داروها تلاش مي­کند و اينكه هدف او از درمان بيماران طلب مال نباشد، بلكه هدف طلب اجر و ثواب باشد... سزاوار است كه پزشك، پاك و طاهر و آراسته به تزكيه نفس و دین‌مداری باشد و خود را همواره در محضر خداوند متعال ببيند، زباني نرم و روشي نيكو داشته باشد... سزاوار است كه اسرار بيماران اعم از درمان و غير آن را فاش ننمايد و به ديگران چه نزديك و چه دور، از آن خبر ندهد.)

 

 هدایة المتعلمین في الطب:

بوبكر ربيع بن احمد اخويني از شاگردان رازي و طبيبي سرشناس و پرتجربه بود. وي در كتاب هدایة المتعلمین في الطب، مقدمه­ي مفصلي دارد كه حاوي برخي نكات اخلاق پزشكي است. طرح مباحث توحيدي و فلسفي و وجوب آموختن شريعت و طب در مقدمه كتاب جلوه‌گر است.

يكي از نكات آموزنده اخلاقي كه در اين كتاب به چشم می‌خورد، اين است كه اگر اين حكيم بزرگ در معالجه بيماران توفيق حاصل نمی‌کرد، به‌صراحت آن را ذكر می‌نمود. (اخويني بخاري، بيتا، صص 12 ـ 14)

 

 المعالجات البقراطیة:

اين كتاب ارزشمند، تأليف ابوالحسن طبري (زنده در قرن چهارم هجري) است كه مربوط به ارائه‌ی برخي شیوه‌های درماني، تجربيات باليني و نسخه‌های دارويي نويسنده جهت خدمت بهتر به بيمار است. نكته قابل‌توجه در اين كتاب، تأكيد نويسنده به مسائل اخلاقي و خدمت به بيمار است؛ ضمن آنكه یک‌فصل از كتاب به لزوم رعايت مسائل اخلاقي و حقوقي از جانب پزشك در رابطه با بيمار اختصاص داده‌شده است. اين فصل (فصل 35) چنين آغاز می‌شود: (المعالجات البقراطيه، 1410 هـ.ق./1990 م. ج 1، ص 45)

(فیما یجب ان یکون علیه الطبیب في دینه واخلاقه و ادبه و غیر ذلک من احواله)

(درباره‌ی آنچه پزشك بايد در دين، اخلاق و ادب و ديگر احوالاتش رعايت نمايد)

خلاصه‌ای از ترجمه فارسي اين فصل عبارتست از:

  • اگر پزشك، فيلسوفي با اعتقادات صحيح، دین‌مداری شايسته و مزين به معرفت علوم الهي و امر معاد، ثواب، عقاب و... نباشد، غیرقابل‌اعتماد در حرفه پزشكي است. پزشك بايد مهربان، آرام، معتدل، متواضع، قانع و میانه‌رو باشد.
  • پزشك نبايد افراد نادان را تمسخر كند، حرفه كسي را ذكر نمايد، در غير موضع خنده بخندد، اسرار بيماران را فاش نمايد، وعده زندگي يا مرگ را به كسي بدهد و لازم است كه در برابر سؤال بيماران به نيكويي پاسخ دهد.
  • در برابر پافشاري بيمار در مسئله‌ای نبايد او را آزرده‌خاطر سازد، از وقت مقرر براي معاينه بيمار تأخير ننمايد، با روي گشاده و خوش از او استقبال نمايد، با ضعيف و غني يكسان برخورد كند و در درمان بيماران ضعيف و ناتوان، رضايت و خشنودي خداوند را در نظر داشته باشد.
  • اگر بيمار با پزشك ديگر به‌جز او در ارتباط است، نبايد آن را رد نمايد، ولو اينكه آن پزشك ديدگاه مخالف داشته باشد؛ هرچند می‌تواند در صورت مشاهده خطر براي بيمار همراهان وي را راهنمايي و ارشاد كند.
  • پزشك نبايد از بيمار در اوج بيماري مطالبه مالي نمايد و در صورت ضرورت می‌تواند آن را درزمانی مناسب و با زيباترين كلام مطالبه كند.
  • شايسته است پزشك به هنگام دريافت حق ويزيت از بيمار تشكر و قدرداني نمايد و از اعلام ناچيز بودن آن خودداري نمايد.
  • نبايد بی‌ باکانه اقدام به خوراندن داروهاي قوي به بيمار نمايد، او بايد اقدامي به وقوع مرگ بيمار ننمايد و از بين شیوه‌های درماني سالم‌ترین و آسان‌ترین را انتخاب كند.
  • نبايد اقدام به فروش مواد سمي و كشنده يا راهنمايي براي تهيه و يا ذخيره آن‌ها نمايد، بلكه حتي اگر توان مالي داشته باشد، شايسته است كه همه آن‌ها را خريداري و نابود كند.
  • شايسته است پزشك از تكبر ورزيدن نسبت به بيماران فقير، خودداري نمايد يا از شنيدن شرح بيماري آن‌ها ممانعت نمايد؛ بلكه بايد به توضيحات كامل آن‌ها گوش فرا دهد.
  • پزشك نبايد در درمان فروشنده و خريدار، غني و فقير، زن و مرد و ... تفاوت بگذارد، بلكه شايسته است كه نسبت به همه انسان‌ها مهربان باشد و با آن‌ها به‌خوبی رفتار نمايد.

 

 آثار ابن‌سینا:

ابوعلي حسين بن عبدالله سينا معروف به ابن‌سینا (370 – 427 هـ .ق.) چهره سرشناس طب در اسلام، ايران و جهان است كه آثار او به صدها عنوان می‌رسد. وي در آثار طبي خود، اغلب رهنمودهاي ارزنده‌ای درباره آداب‌ورسوم معلمي، طبابت، تحصيل علوم با رويكرد اخلاق پزشكي و حمايت از بيمار ارائه نموده است. ابن‌سینا به آنچه توصيه نموده، خود نيز عمل كرده است: (ابن أبي أصيبعه، بيتا، ص 438)

علیرغم عدم اختصاص بخشی از کتاب قانون به اخلاق پزشکی متن و محتوای آن سرشار از توصیه های اخلاقی و مطالبی است که انسانیت را محور اصلی فعالیت های پزشکی قرار داده است. بر اساس منابع علمی ایران باستان و دوره ای که ابن سینا در آن می زیسته اولین شرط لازم برای طبابت دانستن علم پزشکی و تسلط بر بخش های مختلف آن اعم از تشخیص، بررسی، درمان، پیش آگهی، پیشگیری و توانبخشی بوده است. اولین اصل اخلاق پزشکی نیز رعایت همین نکته است زیرا پزشک نا آشنا به علم طب و غیر مسلط به علم طب به فرض رعایت سایر نکات و اصول اخلاقی از جمله اخذ رضایت آگاهانه از بیمارريا، در اجرا بعلت رساندن آسیب و افزودن درد دیگری به آلام بیمار کاری بس غیر اخلاقی انجام داده است.

«و اشتغلت انا بتحصیل الکتب من النصوص و الشروح، من الطبیعی و الالهی و صارت ابواب العلم تنفتح علی ثم رغبت اقرا الکتب َّ المنصفه فیه و علم الطب لیس من العلوم الصعبة فلا جرم ا ي برزت فیه في اقل مدة فضلاء الطب یقرؤون علی علم الطب و تعهدت المرضی فانفتح علی من ابواب المعالجات المقتبسة من التجربة ما لا یوصف و انا مع ذلک اختلف الی الفقه و اناظیر فیه و انا في هذا الوقت من ابنا ست عشرة سنة ثم توفرت علی العلم و القراءة سنة و نصفا ٔفاعدت قراءة المنطق و جمیع اجزا الفلسفة...و کلما کنت اتحیر فی مساله و لم اکن اظفر بالحد الاوسط من قیاس ترددت الی الجامع و صلیت و ابتهلت الی مبدع ّ الکل حتی فتح لي المنغلق و تیسر المتعسر.»

از بيان فوق در امر علم‌ اندوزی و دانش پزشكي نكات ارزنده‌ای حاصل می‌شود كه به پارهاي از آن می‌توان چنين اشاره كرد:

  • لزوم تحصيل علوم طبيعي و الهي.
  • كسب دانش پزشكي و ضرورت اقدام به درمان بيماران.
  • فراگيري فقه، منطق، فلسفه و... در كنار علوم ديگر.
  • توكل و توسل هميشگي به درگاه ايزد منان در حل مسائل پيچيده و غيرقابل فهم.

رازی و ابن سینا هر دو دادشان در ملامت پزشکان حقه باز  بلند بوده است. رازی چندان از دست ادعاهای نا بجای پزشکان نادان برافروخته بود که سر انجام در کتاب المنصوری آنها را محکوم کرد و از شدت تاثر سه رساله در این باره نوشت. رازی در یکی از این رسالات درباره اینکه چرا اغلب مردم پزشک نماها را از اطبای دانشمند برتر می شمارند و نیز در این خصوص که چگونه حتی پزشکان درست کار را هدف انتقاد و ملامت قرار می دهند، به تفصیل سخن راند. وی همچنین در یکی از نامه های خود توضیح می دهد که چرا در پاره ای موارد پزشکان نا آزموده در بعضی شهرها در درمانهای خود بیش از مطلع ترین اطبا کسب موفقیت می کنند. (کتاب تاریخ پزشکی ایران، نویسنده: سیریل الگود)

 

 مفتاح الطب:

ابن هندو پزشك و حكيم نيمه دوم قرن چهارم و اوايل قرن پنجم هجري در باب چهارم كتاب خود «مفتاح الطب» درباره شرافت پزشكي كه غايت آن، نجات جان بيمار و رساندن سلامتي به بدن است نكاتي را ذكر می‌کند:

فضيلت وبرتری هر علم بر پایه مزيت وبرتری موضوع و هدف آن است و در مورد پزشكي كه موضوع آن «بدن‌های انسان» است و در فلسفه به اثبات رسيده كه انسان شریف‌ترین موجودات زير فلك قمر است، چه آنكه او مركب از دو جزء است: نفس و بدن. نفس او شریف‌ترین نفوس و بدن او شریف‌ترین بدن‌هاست. نه‌تنها بدن كه موضوع پزشكي است، شريف است بلكه غايت آن‌که «رساندن سلامتي به بدن» باشد، هم شريف است. (ابن هندو، 1387 هـ.ش. ص21)

 

 تقويم الأبدان:

ابن جزله، دانشمند مسيحي قرن پنجم هجري بود، كه بعدها به دين اسلام گرويد. شخصيت والاي او، اشتياق وافر به خدمت‌رسانی به بيماران، رفتار عالي و نمونه او و نوآوري در امر تأليف و تحقيق کتاب‌های پزشكي جاي تأمل و الگوسازي دارد. او در مهم‌ترین اثر خود، تقويم الأبدان، همچنان كه به طب ملوكانه و اشرافي توجه دارد و ستون‌هایی از جداول كتابش را به آن اختصاص داده و از غذاها و داروهايي سخن گفته كه گران‌قیمت و صعب‌الحصول هستند و فقط اشراف و ثروتمندان می‌توانند از آن‌ها استفاده كنند، در فكر فقيران و مردم کم‌درآمد نيز بوده است و ستون‌هایی از جداول غذايي و دارويي كتابش را به آن‌ها اختصاص داده است و در آن به غذاها و داروهايي اشاره نموده كه ارزان‌تر و سهل الحصول­ترند. اين نكته، نمودي از پايبندي ابن­جزله به مسائل اخلاقي در امر پزشكي و حمايت از حقوق بيماران نيازمند است كه در آثارش منعکس‌شده است.

به گفته‌ی قفطي، ابن جزله همواره به طبابت آشنايان و اهل محله اشتغال داشت، آن‌هم بدون اجرت و جعاله، بل حسبة لله و از روي مروت و به‌علاوه، ادويه و اغذيه محتاجان را بلاعوض به ايشان می‌داد. (1371 هـ.ش. ص 499)

ابن جوزي (1359 ق./1940 م. ج 9، ص 119) هم به اين مطلب اشاره دارد: «وي همسايگان و فقرا و مساكين را بدون اجرت معالجه می‌کرد و حتي هزينه داروي آنان را می‌پرداخت.»

 

 آثار سيد اسماعيل جرجاني:

سيد اسماعيل جرجاني (432 ـ 531 هـ .ق.) كه از دانشمندان نامدار تاريخ پزشكي ايران محسوب می‌شود، در همه کتاب‌های خود با نثري زيبا به نکته‌ها و قصه‌های آموزنده اخلاق پزشكي در راستاي حمايت از بيمار اشاره نموده است. بديهي است كه او خود عامل به اخلاقيات انساني و پايبند به اخلاق حرفه‌ای بود.

مسلم است كه جرجاني تحت تأثير عميق آموخته‌های ديني و عرفان اسلامي بود. شخصيت ديني و معرفتي جرجاني در سراسر مباحث مربوط به علم اعمال بدن آدمي (فيزيولوژي) در كتاب «ذخيره خوارزمشاهي» منعكس است. اشارات مكرر وي به عنايت ايزدي و ستايش حق‌تعالی در سراسر كتاب «ذخيره خوارزمشاهي» به چشم می‌خورد. تأثير ايمان عميق به اراده و مشيت الهي در حد اعلاي آن در آثار جرجاني مشهود است.

شخصيت جرجاني از وراي آثارش مشهود است. مردي رقيق، خوش‌خو، خوش‌برخورد، موشكاف و اهل میانه‌روی و عارف بود. ابن أبي أصيبعه او را «پزشكي بزرگ كه داراي شايستگي بسيار و علم فراوان بود» معرفي كرده است. او پزشك مردم بود و به احوال و شرايط زندگي مردم توجه داشت و به شیوه‌های نادرست غذايي آنان خرده می‌گرفت و توصیه‌هایی می‌نمود. جرجاني مردي متدين و يكي از حلقه‌های زنجير نقل احاديث و عارفي دل‌سوخته بود. (جرجاني، 1380 هـ.ش. مقدمه، صص 11 ـ 16)

 

 چهار مقاله عروضی:

نظامي عروضي سمرقندي، نويسنده و شاعر قرن ششم هجري كه خود پزشك بوده، كتاب «چهار مقاله» را تأليف نموده است. اين كتاب از کتاب‌های بسيار مهم قرن ششم هجري به زبان پارسي است و چهارمقاله در فن دبيري، شعر، نجوم و طب دارد. نظامي در مقاله چهارم كتاب با عنوان «علم طب و هدايت طبيب» نكات بديعي از اخلاق پزشكي را به‌طور فشرده ارائه نموده است. در آن مقاله بر لزوم نرم‌خویی و خوش‌رفتاری، خردمندي، مهارت و توانمندي، احترام به دانشمندان و بزرگان علمي و متعلق بودن به اخلاق اسلامي و از همه مهم‌تر دين و دین‌مداری تأكيد شده است.

از نكات مهمي كه پزشك بايد به آن‌ها پايبند باشد، در اين مقاله آمده است: «اما طبيب بايد كه رقيق الخلق، حكيم­النفس و جيدالحدس باشد و حدس، حركتي باشد كه نفس را بود در آراء صائبه أعني كه سرعت انتقالي بود از معلوم به مجهول و هر طبيب كه شرف نفس انسان نشناسد رقيق الخلق نبود و تا منطق نداند حكيم النفس نبود و تا مؤيد نبود به تأييد الهي، جيد الحدس نبود و هر كه جيد الحدس نبود به معرفت علت نرسد... و چون طبيب منطق داند و حاذق باشد و بداند كه كدام تب است و مادت آن تب چيست، مركب است يا مفرد، او به معالجت مشغول شود و اگر در شناختن علمي درماند به خداي عزوجل بازگردد و از او استعانت خواهد و اگر در علاج فرو ماند هم به خداي بازگردد و از او مدد خواهد كه بازگشت همه بدوست.» (نظامي عروضي سمرقندي، 1339 هـ.ش. ص 65)

در واقع نرم‌خویی و رفتار مناسب و توأم با خردمندي با بيمار و باسواد بودن پزشك از مواردي است كه در مقاله طب به آن تأكيد شده است و در دوران شكوفايي طب ايراني و اسلامي عموماً چنان توقع داشتند كه پزشك بايد بافضیلت و باتقوا و داراي صفات اخلاقي خوب باشد؛ و اينكه تمام جنبه‌های مراقبت پزشكي را با دلسوزي و حفظ احترام به شأن و حقوق بيمار انجام دهد. پزشك بايد معيارهاي صحيح مربوط به تخصص خود را مراعات كند، در تمام ارتباطات حرفه‌ای خود صادق باشد، پزشك بايد دانسته‌های علمی‌اش به‌روز باشد و در آموختن و به‌کارگیری مطالب كوشا باشد.

در مقاله طب به اين موضوع تأكيد شده كه استاد علاوه بر سواد بايد كه مشفق و دلسوز به آموزش دانشجويان پزشكي باشد تا بتواند طبيباني ماهر و خردمند تربيت كند.

از نكات اخلاقي ديگر كه در مقاله طب جلب‌توجه می‌کند، اين است كه پزشك نبايد به حافظه خود اعتماد كند و عدم استفاده از كتاب را نشانه درجه علمي و باسوادي خود بداند، بلكه بهتر است هميشه كتاب خلاصه رشته خود را همراه داشته باشد و در آخر مقاله طب آمده است كه خوش‌رفتاری و نرم‌خویی و باسوادي پزشك، همه منوط به اين است كه مورد تأييد الهي قرار گيرد و اين ميسر نيست، مگر به دين و دین‌مداری و بزرگداشت دستورات دين. (پارسا و حيدرنيا، 1384 هـ.ش. صص 153 ـ 155)

برخي از اصول اخلاق عملي ارائه‌شده توسط نظامي كه به‌عنوان راهنماي پزشك به هنگام درمان بيمار مطرح است، این‌گونه است:

پزشك بايد مهربان و خردمند و بافراست باشد يعني بايد توانايي ذهني براي اتخاذ نظرات صحيح را داشته باشد. به‌عبارت‌دیگر، بايد بتواند انتقال سريع از مسائل معلوم به مسائل مجهول را داشته باشد. اگر پزشكي نتواند اصالت روح انسان را درك نمايد، نمی‌تواند رئوف باشد و اگر از منطق بی‌بهره باشد، نمی‌تواند خردمند باشد و نمی‌تواند بدون قوت قلبِ ناشي از ياري خداوند در فراست تكامل يابد و اگر وي هوشمند نباشد نمی‌تواند درك درستي از بيماري به دست آورد.

 

 اخلاق ناصري:

كتاب «اخلاق ناصري» از پرمایه‌ترین کتاب‌های فارسي است كه خواجه‌نصیرالدین طوسي، حكيم قرن هفتم هجري مطالبي را در علم اخلاق و حكمت عملي در آن ارائه كرده است. رئوس مطالب اين علم را كه حكماي بزرگ درباره هر سه قسمت تهذيب، اخلاق و تدبير منزل و سياست مدن در تأليفات خويش نوشته‌اند، خواجه در اين كتاب جمع كرده است.

کتاب‌های اخلاقي كه علماي اسلام به فارسي يا عربي تأليف کرده‌اند، بر دو قسم هستند:

يكي اخلاق عملي كه مؤلف كتاب، صفات خوب و بد و اخلاق پسنديده و نكوهيده را طبقه‌ بندی می‌کند و در هر موضوع، مواعظ و نصايح و اندرزهاي سودمند را می‌نویسد كه مأخذ آن‌ها کتاب‌های مذهبي، سخنان بزرگان، حكايات و روايات تاريخي و داستاني است. قسم دوم اخلاق ازنظر فلسفه و حكمت عملي است كه مؤلف كتاب درباره عادات، آداب، فضايل و رذايل اخلاق بشري از جنبه فلسفه و كنجكاوي در علت و معلول هر چيزي بحث كرده و علت وجود هر خلقي و طريق ازاله هر صفتي را بيان كرده است. بهترين و بالاترين اثري كه از اين قبيل کتاب‌ها در زبان فارسي نوشته‌شده، كتاب «اخلاق ناصري» است... در اين قبيل کتاب‌ها صفات، اخلاق و عادات بشري عيناً مانند مباحث طبي موردتحقیق قرارگرفته و همانطور كه در طب جسماني طريق حفظ صحت و زوال بيماري و تشخيص بيماري و علت وجود و علائم ظهور و طرز معالجه آن موردبحث قرار می‌گیرد، در حكمت عملي و اخلاق فلسفي نيز مطالب اخلاقي موردتحقیق قرار می‌گیرد و از اين جهت است كه فن اخلاق را طب روحاني ميگويند .(طوسي، بيتا، صص 153 ـ 155)

پزشك با فراگيري اصول مطرح در طب روحاني و تقويت بعد تهذيب عملي، اخلاقي و حرفه‌ای خود می‌تواند در راستاي خدمت به بيمار و رعايت حقوق او به‌طور چشمگيري موفق باشد.

 

 منهاج الدكان:

«منهاج الدكان» يكي از کتاب‌های پزشكي و دارويي قديم است كه كوهين عطار، داروساز قرن هفتم هجري آن را براي مخاطبان داروساز و پزشكان نوشته است. در تاريخ آمده كه او دانشمندي يهودي بوده كه در ظل تمدن اسلامي در مصر زندگي می‌کرده و متأثر از فرهنگ غني اسلام بوده است.

مفاهيم اخلاقي اين اثر بيانگر اين موضوع است كه در دوره اسلامي، يك داروساز علاوه برداشتن مهارت در اين فن بايد به اصول اخلاقي پايبند باشد و به حقوق بيمار احترام بگذارد. (داود بن أبي سعد، 1412 هـ./1992 م. صص 9 ـ 11)

ين كتاب از يك مقدمه و 25 باب تشکیل‌شده است. نگارنده، كتاب خود را با يك مقدمه توحيدي و اخلاقي آغاز كرده؛ سپس به معرفي ابواب ديگر می‌پردازد كه برخي از آن‌ها با محوريت اخلاقي و برخي ديگر با محوريت علمي و دارويي می‌باشد.

اينك به ترجمه برخي توصیه‌های سودمند در باب 23 اشاره می‌شود:

  • قبل از شروع كار در داروخانه شكرگزار درگاه خداوند باش و كارت را بانام خداوند متعال آغاز كن.
  • اگر فرد مضطر و کم‌درآمدی دارو خواست، درراه رضاي خدا نياز او را برآورده كن، مبادا به او داروهاي تقلبي، نامرغوب يا با حجم كمتر دهي.
  • جهت تهيه و ساخت دارو، رعايت نظافت و بهداشت همه ظروف و ابزارهاي ساخت دارو، لازم و ضروري است.
  • با نوشيدن انواع شربت‌ها براي معده خالي و كمي آب گرم و شكر يا مرباي گل براي معده پر يا خوردن غذاي مناسب، مزاجت را تعديل نما، در غير اين صورت، دچار سوء مزاج شده و برخوردت با مشتري بد شده و چه‌بسا آن موجب بدزباني و بددهاني شود كه اتلاف فرد، روح و مال را به همراه دارد.
  • به افراد در حدي كه درخور شخصيت آن‌ها باشد، بلكه بيشتر از آن احترام و اكرام نما. (پروينرو و غفاري، 1387 ش.)

 

خلاصة الحکمه:

عقيلي خراساني، طبيب و حكيم قرن دوازدهم هجري در كتاب ارزشمند خويش بانام «خلاصة الحکمه»، باب سوم را در بيان آداب و اخلاق طبيب معالج در برابر بيمار تأليف نموده است. برخي از اين نكات به‌اختصار عبارت‌اند از:

 هر طبيب بايد اين علوم را بداند: علم فقه و حديث، علم اخلاق، علم حكمت، علم منطق، علم طبيعي، علم هندسه، علم هيأت، علم احكام نجوم، علم حساب، علم كهانت و فراست احوال و علامات و هيئات مرضي و اشكال خلقت و صورت آن‌ها. (عقيلي خراساني، 1385 هـ. ش. صص 15 ـ 18(

عقيلي در باب آداب و اخلاق طبابت نيز لزوم رعايت 22 امر را از جانب پزشك اعلام می‌دارد كه به برخي از آن‌ها اشاره می‌شود:

  • آنکه در هنگام معالجه، خود را در ميان نبيند و شافي حق را ـ جلّ شأنه ـ داند و بيند و دائم مستمد فيوض و بركات از او ـ سبحانه ـ باشد.
  • آنکه بايد به حسن خلق و بِشاشَت و لطف كلام، متفقد و متوجه احوالپرسي مرضي باشد و اگر تكرار يا سوء تدبيري نمايند، به‌زودی از جا درنيايد و طيش و غضب نكند و از خود نرنجاند و سخني نگويد كه باعث يأس آن‌ها شود، بلكه به ترحم و تلطف و مدارا، مكرر سخن آن‌ها را بشنود و به‌عنوان نصح و موعظه آن‌ها را از ناپرهيزي و سوءتعبیر بازدارد و بگويد: زحمت و مشقت چند روزي را براي صحت و تندرستي دائمي اختيار بايد نمود كه اين، سهل است و آن، دشوار.
  • آنکه كاتم اسرار مرضي باشد و افشاي راز و امراض آن‌ها را ـ خصوص بر كساني كه نخواهند آن‌ها مطلع شوند ـ ننمايد.
  • آنکه چون كسي به مرضي از امراض سريه ـ مانند آتشك و جرب و جذام و امثال این‌ها به سبب مباشرت و معاشرت با صاحبان آن امراض مبتلا شود، ايشان را تشنيع بدان ننمايد، بلكه به حسن خلق مداوا نمايد و بعد صحت، به‌عنوان نصحيت منع نمايد كه ديگر با امثال چنين كسان مباشرت و معاشرت و مجالست ننمايند.
  • آنکه حريص باشد و معالجه و تدبير مرضي و تحقيق امراض و ادويه، چه قديمه و چه جديده، مفرده و مركبه و معرفت این‌ها به مشاهده و به تجربه و اكثر مشغول به مطالعه كتب و فهم و حفظ اقاويل سلف و خلف و مجربين و مزاول عمل و بيمارستانات و مواضعي كه بيماران بسيار باشند و مذاكره و مشورت با استادان حاذق و اطباء ماهر باشد.
  • آنکه چون مريضي به او رجوع آورد و او انواع تدابير نمايد و رو به صحت نياورد و به طول انجامد، به حسن خلق و انطلاق وجه، از او يا اولياء يا پرستاران او عذرخواهي نمايد و گويد: «شايد شفاي ايشان مقدر به دست ديگري باشد»، یک‌دو روزي بر طبيعت واگذارند و تدبيري ديگر نكنند. پس به طبيب ديگر كه طبيعت خود راغب و مايل به او يابد يا آنكه استخاره به نام او خوب آيد، رجوع كند و اگر خود طبيبي ماهرتر و حاذق‌تر داند و بيند، گويد: «بدو رجوع نمايد» و بالجمله لجاجت در معالجه ننمايد و كار او را تباه نسازد.
  • آنکه منت نگذارد بر شاگردان و بيماران، بلكه بر خود منت نهد و آن‌ها را آلت و موضوع صنعت خود و ماده قبول افعال و باعث ظهور ما بالقوه خود و جاذب و جالب آن داند و بيند.
  • آنکه قانع و شاكر و راضي و سخي و عالی‌همت باشد و طامع و حريص و مولع و بخيل نباشد و طمع بر مال‌ومنال شاگردان و مريضان ننمايد و طلب از ايشان نكند و اگر به طوع و رغبت و خوشنودي و نياز خود هدیه‌ای براي او آورند، براي خاطر آن‌ها قبول نمايد و رد نكند.

به‌ طورکلی متصف به اوصاف و اخلاق حسنه مرضيه مذكوره و غيره مذكوره و مجتنب و غیر مرتکب از اوصاف سيئه و اخلاق رذيله و خايف از عذاب و عقاب و راجي رحمت و ثواب الهي ـ جلّ شأنه ـ باشد، چنانچه در ابتدا ذكر يافت. (همان، صص 19 ـ 26)

 


منبع: مقاله دورنمايي از اخلاق پزشكي و رعايت حقوق بيمار در برخي متون طب سنتي ايران و اسلام

گردآورنده: فرزانه غفاري، پژوهشگر، عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي، دانشكده طب سنتي و عصر اسلامی