Psychology روانشناسی

گفتگو با مبتلایان سرطان:

آقای رادنیا


 

س- آقای رادنیا چه زمانی متوجه شدید که این بیماری را دارید؟

ج- حدود 7 سال پیش که یک آزمایش انجام دادم و دکتر بلافاصله متوجه شد. داروهایی را که برایم تجویز کرد به هر طریقی بود تهیه کردم آن­ها را تا مدت یک سال و نیم مصرف کردم بعد از این که بهتر شدم مصرف داروها را ترک کردم. بعد از آن بود که بدتر شدم و دوباره به پزشک مراجعه کردم و 18 روز در بیمارستان بستری شدم بعد از آزمایش­های انجام شده معلوم شد که دوباره بیماریم برگشته. پزشک داروهای قبلی را تجویز کرد از آن به بعد داروها را مرتب مصرف کردم و تا امروز که اینجا هستم هیچ مشکلی ندارم.

س- شغل شما چیست؟

ج- قبلاً گچ­کار بودم.اما حالا مغازه دارم.

س- نمی­ توانید دیگر به کار سابق ادامه دهید؟ (پاهایتان قدرت ندارد؟)

ج-بله. نمی­ توانم بناّیی کنم ولی این طور نیست که نتوانم کار کنم.

س- آیا متأهل هستید؟

ج- بله. چهار فرزند دارم.

س- وقتی متوجه شدید که سرطان دارید آیا هیچ نگران شدید؟

ج- خیر. اصلاً نگران نشدم، روحیه­ام را حفظ کردم و به همین دلیل است که سلامتم را باز یافته­ام. به بیماری اهمیت نمی­دادم. انسان باید تا دم مرگ هم تلاش کند و امیدش را از دست ندهد.

*بسیار سپاسگزاریم که در این مصاحبه شرکت کردید؟

من از بیماران خواهش می­کنم که در مقابل بیماری از خودشان ضعف نشان ندهند و با قدرت با بیماری برخورد کنند تا بتوانند آن را از بین ببرند.

 


منبع: کتاب گفتگو با بیماران شفا یافته (رویش سبز زندگی) "انجمن امداد به بیماران سرطانی ایران"

روانشناسی سرطان

      سایر خدمات:

      

      

      روانشناسی سرطان:

       ارتباط با ما:

        درباره ما

      عضویت در سایت

      عضویت در موسسه

      سفارش کتاب