گفتگو با مبتلایان سرطان:
خانم مینا
س- قبل از این که به این بیماری دچار شوید آیا هرگز فکر میکردید به سرطان مبتلا شوید؟
ج- خیر.
س- چطور؟ آیا در مورد سرطان چیزی نمیدانستید و یا آن اندازه خود را سالم میدید که فکر نمیکردید به سرطان مبتلا شوید؟
ج- به فکر این بیماری نبودم.
س- پس هر آدمی ممکن است به این بیماری دچار شود. چطور شد متوجه بیماریتان شدید؟
ج- تصادفی دستم را بردم زیر بغل، فکر کردم لباسم نامرتب شده که دستم به یک برجستگی خورد چند روزی صبر کردم دیدم غده وجود دارد و در اثر کار کردن در خانه بزرگتر شده، به همین دلیل به پزشک مراجعه کردم و با هم فکری اطرافیانم به تهران رفتم و درمان را شروع کردم.
س- وقتی به پزشک مراجعه کردید و به شما گفتند باید نمونهبرداری شوید چه احساسی داشتید؟
ج- اول بیوپسی نشدم مستقیماً به جراح مراجعه کردم، ایشان بعد از معاینه تشخیص دادند که باید جراحی کنم. هنگام عمل جراحی نمونهای را به پاتولوژی دادند و همان زمان جواب دادند که نمونه مثبت است و باید عضو برداشته شود ولی این که حدّ آن چقدر است، پاتولوژی بعداً جواب خواهد داد. ولی به طور جداگانه نمونهبرداری نشدم.
س- یعنی بلافاصله فریز[1] شد و جواب دادند. وقتی متوجه بیماری شدید چه احساسی به شما دست داد؟
ج- وقتی به دکتر مراجعه کردم آنقدر تصمیمگیری سریع بود که فرصت ترسیدن نداشتم.
س- یادتان میآید جراحی که انجام گرفت بیماری شما در چه درجهای بود؟
ج- درجه 3.
س- یادتان میآید از چه سالی بیماری به سراغتانآمد؟
ج- قبل از این که به تهران بروم به خانم دکتری مراجعه کردم گفتند از بیماری شما حدود 8 ماه میگذرذد.
س- یادتان هست چه سالی بود؟
ج- سال 1368.
س- یعنی حدود 9 سال پیش. با این که بیماری شما در Stage 3 بود خوشبختانه با یک اقدام به موقع توانستید بیماری را از بین ببرید. بعد از این اتفاق پرتودرمانی و شیمیدرمانی هم شدید؟
ج-بله. اول جراحی شدم، بعد پرتودرمانی و شیمیدرمانی شدم.
س- چند جلسه رادیوتراپی کردید؟
ج- 20 جلسه رادیوتراپی و 20 جلسه هم شیمیدرمانی.
س- آیا الان هیچ ناراحتی احساس میکنید؟
ج- خیر. حالا کاملاً سالم هستم و ناراحتی ندارم.
س- آیا هنوز به پزشک مراجعه میکنید؟
ج-بله.
س- هر چند وقت یک بار این کار را میکنید؟
ج- هر 6 ماه یک بار.
س- شما فکر میکنید برخورد خانواده با بیمار تا چه حد میتواند در روحیه او تأثیر داشته باشد؟
س- چون خودم مثل یک بیمار با آنها برخورد نکردم آنها هم مثل یک بیمار با من رفتار نکردند؟
س- یعنی فکر میکنید بهتر بود مثل بیمار با شما رفتار میکردند؟
ج-خیر. من خودم هم دوست نداشتم مثل بیمار با من برخورد کنند.
س- شما خودتان کارمند آزمایشگاه هستید، چه توصیهای به افراد سالم دارید برای این که زودتر متوجه این قضایا شوند؟
ج-خانمها بیشتر مراقبت خود باشند و به پزشک مراجعه کنند خصوصاً برای مسائل مربوط به خودشان.
س- چه توصیهای برای بیماران دارید؟
ج- فکر میکنم هر چه عادیتر و راحتتر با بیماری برخورد کنند زودتر بهبود مییابند چون در غیر این صورت مشکل آنها شدیدتر میشود.
*از شما سپاسگزاریم که در این مصاحبه شرکت کردید.
[1] . در حال حاضر در بسیاری از بیمارستانهای مجهز غده های پستان را برداشته آنها را منجمد کرده به آزمایشگاه می فرستند و نتیجه آزمایش را پس از مدت کوتاهی دریافت میدارند.
منبع: کتاب گفتگو با بیماران شفا یافته (رویش سبز زندگی) "انجمن امداد به بیماران سرطانی ایران"